مریم شیعه | شهرآرانیوز؛ هر روز با ظاهری متفاوت از خانه بیرون میزند. یک روز مقصد، کارگاههای قالیبافی و نمدمالی است و روز دیگر ساعتها کنج قهوهخانه مینشیند و به محاورات روزمره مردم گوش میدهد. یک روز در جمع زنان و مردان سالخورده روستایی مینشیند و با آنها چای مینوشد و روز دیگر با لباس مبدل، سر از مناسک جوانترها درمیآورد. توی جیبش همیشه مداد و کاغذ هست. بدون آنها خانه را ترک نمیکند. هرکجا که لازم باشد، آنها را از جیبش خارج میکند و دیدهها و شنیدههایش را به واژههای مکتوب تبدیل میکند. هر روز پی سؤالهای گوشه ذهنش را میگیرد و فردا سؤالهای تازهای روانه آن میکند.
همه پژوهشها، حول یک پرسش آغازین شکل میگیرند. پرسشهایی که اغلب در میدان پژوهش، دستخوش تغییر میشوند و گاهی بسط پیدا میکنند و گاهی هم تعدیل میشوند. یک وقتهایی نقش غریبه را بازی میکند و بهمثابه فردی پا به میدان میگذارد که برای نخستینبار حضور در آن فضا را تجربه میکند و یکوقتهایی هم نقش آشنا را دارد. کسی که این فرهنگ را کموبیش میشناسد و خودی به حساب میآید. اینطور مشاهداتش با هم فرق دارد. چیزهای متفاوتی دستگیرش میشود.
به همین خاطر هم هر روز با ظاهری متفاوت از خانه بیرون میزند. گاهی هم نهتنها از خانه، که پیاده از شهر بیرون میزند. پیاده از مشهد به نیشابور میرود، از نیشابور به تربت و از تربت به مشهد. هرکجا که میرسد، هر زن و مرد سالخوردهای که در روستا میبیند، از او خواهش میکند تا برایش شعر و ترانه بخواند. هرکجا مراسم عزا و عروسی است، شرکت میکند و همه را مینویسد. هرآنچه را دیدهاست و شنیدهاست مینویسد.
فارسی، زبان مادری ابراهیم است. گویش خراسانی را هر روز تمرین میکند تا بتواند با اهالی سالخورده خراسان حرف بزند. به زبان و ادبیات فرانسه هم تسلط دارد و مقطع دکترای زبان فرانسه خود را در دانشگاه سوربن این کشور پشت سرمیگذارد. بعد به ایران بازمیگردد و در دانشگاه فردوسی مشهد مشغول بهتدریس میشود. در اوج روزهای جوانی، توجهش به فرهنگ عامه جلب میشود. یک روز به خودش میآید و میبیند برای گردآوری این فرهنگ، در دل مردم است. شروع به گردآوری اشعار، ترانهها، افسانهها و باورهای محلی میکند که بخشی از تاریخ این خاکاند و به هویتمان سنجاق شدهاند.
مقالات و کتابهای بسیاری را به چاپ میرساند. مثل همه مردمنگاران، مشاهدهگر پرشور جهان پیرامونش است. دست روی نکات و اموری میگذارد که اغلب از دید جامعه پنهان ماندهاند. توجه آدمهای اطرافش را به چیزهایی جلب میکند که به آن آگاه نبودهاند. بعد باقی عمرش را صرف پر کردن خلأهایی میکند که منحصربهفردند.
خلأهایی که بهطور بالقوه و بالفعل مسئلهسازند و تا حدودی توضیحناپذیر. خاص و بدیعاند، نه تکراری و عام. از همه اینها مهمتر، از دل علایق و دغدغههای شخصی ناب ابراهیم سر برمیآورند و از بیرون به او تحمیل نشدهاند. برای همین هم تا به این اندازه، عاشق کارش است و به آن تعلقخاطر دارد. فرصتهای تجربه را در هر زمانی که مقدور است، از دست نمیدهد و همه تواناییاش را بهکار میگیرد تا امر خاص، محلی و کمتر آشکار را بهسان پدیدههای زیسته و زندهفهم، توضیحپذیر کند.
اطرافیانش او را با خوشپوشی و خستگیناپذیری بهخاطر میآورند. «دکتر ابراهیم شکورزاده بلوری» در سال۱۳۰۳ متولد شد. بعد هم در یک سانحه تصادف و در سن هفتادوهشتسالگی و در بیستوچهارمین روز از اردیبهشت سال۱۳۸۱ از دنیا رفت. استاد تمام دانشگاه فردوسی بود. او کتابهایی را نوشت که پس از دههها هیچکس به گرد پایش هم نرسید. بیش از دهها هزار مثل فارسی را گردآوری کرد. عقاید و رسوم مردم خراسان را در چندین جلد کتاب و دهها مقاله به چاپ رساند. گنجینهای از پند و حکمتهای ایرانی را گردآوری کرد و خدمتی به ادبیات فولکلور ایران کرد که هیچگاه فراموش نمیشود.
کاری که او کرد، کنار زدن کلیشهها و مفروضات و ظواهر بود. او تا عمق ریشههای پیچیده این ادبیات، نفوذ کرد و بینشهای مهم و تازهای را به اهالی علم و ادب شناساند. هیچ چیز را بیچون وچرا نپذیرفت. برای اطمینان از صحتوسقم یافتههایش، در خانههای بسیاری را زد، با آدمهای بسیاری ملاقات کرد و منابع بسیاری را ورق زد. هیچوقت به دنبال تبیینهای سادهانگارانه از واقعیتهای موجود نبود.
بدون کفش واکسزده از خانه بیرون نمیرفت. کفش بنددار نمیپوشید، چون باور داشت که نباید زمان را بهقدر بستن یک بند کفش هدر داد. در کلام معمولش هیچگاه از کلمات فرانسوی استفاده نمیکرد. فارسی را با جان و دل ادا میکرد و نهتنها برای پژوهشگران و دانشجویان که برای هر ایرانی علاقهمند به تاریخ و هویت ملی، یک منبع ارزشمند بود.
مرحوم شکورزاده دارای جایزه هنری در نقاشی و طراحی بود. از جمله کارهای هنری و نقاشیهای او یکی تهیه و ترسیم آرم مخصوص مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی و دیگری نقش «لاالهالاا...» برای در ورودی دانشکده ادبیات و علوم انسانی مشهد و یکی دیگر تهیه رسم الخط فرانسه به انگلیسی است که در سال۱۳۴۹ از سوی کتاب فروشی «زوار» در مشهد با خط زیبایی چاپ و منتشر شده است.
کتاب «عقاید و رسوم مردم خراسان» او نیز در سال۱۳۴۸ برنده جایزه بهترین کتاب سال در رشته علوم اجتماعی و مردمشناسی شد. مهمترین اثر شکورزاده فرهنگ اصطلاحات علوم و معارف اسلامی به زبان فارسی و فرانسه است که در اواخر سال۱۳۷۶ منتشر و از طرف دانشگاه تهران به عنوان کتاب برجسته سال۱۳۷۷ دانشگاهی برگزیده شد.